یه روز از مامانبزرگم پرسیدم اصفهان نزدیکتره یا ماه زد پسکلم و گفت آخه تو ازینجا اصفهانو میبینی.. قشـــنگ فهمیدم کدوم نزدیک تره.خبر نداشتم مامی چه نخــبه ایه
طرف با یه دختر دوست بود اسمش عاطفه بود, این جشن عاطفه ها هم کادو میخواست, حالا هی اون میگفت بابا بخدا این جشن واسه لوازم التحریر نیازمنداس دختره میگفت نه بخر :|